جدول جو
جدول جو

معنی زبان جنباندن - جستجوی لغت در جدول جو

زبان جنباندن
(کَ دَ)
حرکت دادن زبان. زبان تکان دادن، سخن گفتن. زبان را برای سخن گفتن بحرکت درآوردن:
بدو گفت با کس مجنبان زبان
از ایدر برو تا در مرزبان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عنان جنباندن
تصویر عنان جنباندن
((~. جُ دَ))
روانه شدن، حرکت کردن
فرهنگ فارسی معین